روش های حفظ حریم خصوصی در بلاکچین
با توجه به اینکه تراکنش ها در بلاکچین با نام مستعار هستند، نه بصورت ناشناس، و خود زنجیره های بلوکی نیز شفاف هستند، پروتکل های متعددی برای حفظ حریم خصوصی و ادغام بیشتر آن با بلاکچین به منظور محافظت از افراد در برابر کسانی که به دنبال ارتباط آنها با تراکنش هایشان هستند، وجود دارد. ناگفته نماند که انگیزه های پشت این امر شامل تسهیل حمایت از اشخاص حقوقی، و همچنین تمایل به اعطای حریم خصوصی به کاربران از دست افراد و بازیگران بدی است که ممکن است بخواهند وجوه را سرقت کنند یا کسانی را که دارایی های بزرگی دارند، شناسایی کرده و امنیت آنان را به خطر بیاندازند. از این رو و با در نظر گرفتن این موضوعات، روش های حفظ حریم خصوصی در بلاکچین با مکانیسم های مختلفی ابداع و ایجاد شدند.
همه پروتکل های حفظ حریم خصوصی یکسان نیستند، بلکه روش های مختلفی برای دستیابی به این هدف مهم؛ یعنی پنهان کردن تاریخچه تراکنش ها تا جایی که ردیابی تاریخچه موجودی کاربران به منابعی فشرده و غیر قابل ردیابی توسط اشخاص ثالث تبدیل شود، وجود دارد.
در اینجا ما سه روش متداول برای دستیابی به این امر و کاربردهای اصلی آنها را مورد بحث قرار می دهیم.
حفظ حریم خصوصی با اثبات دانایی صفر
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد Zero-Knowledge Proof (ZKP) می تواند محبوب ترین فناوری حفظ حریم خصوصی در حال پیشرفت باشد، دقیقا همانطور که در پروژه های بزرگی مثل اتریوم، کاردانو، ترون و غیره برای به کارگیری این مدل وعده داده شده است. به همین دلیل، هفته گذشته مقاله ای منتشر کردیم که به جزئیات در مورد مدل ZKP توضیح داده است، از این رو برای آشنایی بیشتر با این مدل؛ پیشنهاد می کنیم تا از توضیحاتی که در مقاله الگوریتم های دانش صفر ZKP و ZK-SNARKs گفته شده، استفاده کنید.
از معروفترین پروژه هایی که از این مدل استفاده می کنند، می توانیم به ZCash و PIVX اشاره کنیم.
حفظ حریم خصوصی با روش امضای حلقوی
اولین سکه حفظ حریم خصوصی، Bytecoin، از مفهومی به نام امضاهای حلقوی استفاده می کند که نظریه پردازی آن در سال 2001 طی یک مقاله که به ASIACRYPT ارجاع داده شد، رسمیت یافت. این مفهوم به عنوان راهی برای افشای اسرار به صورت ناشناس، پیشنهاد شد.
در ارزهای رمزنگاری شده، گروه ها با استفاده امضاهای حلقوی، تراکنشی را از طریق یکی از اعضای گروه ارسال می کنند، در حالی که در آن تراکنش همه اعضا؛ کلید حساب خود را دارند و تمام آنها تراکنش را امضا کرده اند. این مدل از ارسال تراکنش، یک گروه از حساب های فردی را ایجاد می کند که همه اعضای صاحب رای از نظر تئوری می توانند تراکنش را ارسال کنند، در حالی که فقط یکی از آنها تراکنش را ارسال کرده است.
به بیان ساده تر، نمی توان گفت که کدام یک از اعضای گروه واقعاً تراکنش را ارسال کرده است.
مونرو یک فورک از Bytecoin است که استفاده از امضاهای حلقوی را در الگوریتم های خود حفظ کرد و در سال 2017 ویژگی “Ring CT” (معاملات محرمانه) را به آن اضافه کرد که جزئیات تراکنش ها را از همه به جز فرستنده و گیرنده پنهان می کند. Monero حداقل 7 امضا در هر تراکنش دارد، و هنگامی که با طیف اثبات های معرفی شده توسط به روز رسانی Bulletproof خود در سال 2018 ترکیب شد، توانست ضمن حفظ جایگاهی قابل قبول در میان پروژه های رمزنگاری، به طور رسمی توسط بازار رمزارزی شناخته شود و جامع ترین پلتفرم بلاکچین حفظ حریم خصوصی را ارائه کند.
از معروفترین پروژه هایی که از این مدل استفاده می کنند، می توانیم به Monero اشاره کنیم.
حفظ حریم خصوصی با کوین میکسینگ و تغییر آدرس ها
در روزهای اولیه بیت کوین، کسانی که در وبسایت های مختلف به معاملات غیرقانونی می پرداختند، از Coin Mixing استفاده می کردند تا تاریخچه تراکنش های خود را بر هم بزنند و ردیابی وجوه معامله شده از طریق بلاکچین را بسیار دشوارتر کنند که همین امر یکی از دلایل اصلی محبوب شدن بیتکوین شد. اما Coin Mixing یک ویژگی در بلاک چین بیتکوین نبود، بلکه یک سرویس شخص ثالث بود که سکه ها را با هزینه 1 تا 3 درصدی مخلوط می کرد و سپس تراکنش ها را بصورت ناشناس ارسال می کرد.
مفهوم کلی آن بسیار ساده است: مبادله یک بیتکوین با واحدی به اندازه مساوی، نتیجه این جا به جایی و مبادله این می شود که مسیر هر دو سکه غیرقابل ردیابی شده و شناسایی آنها بسیار دشوارتر می شود.
همانطور که در مقاله الگوریتم های دانش صفر ZKP و ZK-SNARKs در مورد Masternode های پروژه Dash و عملکردهای آنها بحث شد، Dash یک ویژگی حفظ حریم خصوصی را در ابتدا به نام DarkSend (PrivateSend) معرفی کرد که نوعی ترکیب سکه را مستقیماً در بلاکچین و با استفاده از همین Masternode ها تسهیل می کند. به گونه ای که در صورت درخواست برای انجام یک تراکنش، Masternode ها تراکنش مربوطه را به چند دسته تقسیم می کنند و سپس با استفاده از PrivateSend، قبل از انجام تراکنش، آن را با سایر دسته ها مخلوط می کنند، و بعد تراکنش را آنگونه که کاربر درخواست کرده، انجام می دهند. در نتیجه، مرحله ردیابی تاریخچه تراکنش بسیار دشوارتر می شود. مهمتر از همه، این یک ویژگی انتخابی است که Dash را به نمونه ای نادر از یک رمزارز با قابلیت حفظ حریم خصوصی یا شفافیت اختیاری، بسته به هدف کاربر و خواسته های فروشندگان تبدیل می کند.
در نتیجه، با این ترفند می توان از مشکل “فهرست سیاه” که منجر می شود به قربانی شدن ارزش توکن های خاصی که توسط اقدامات حفظ حریم خصوصی کاهش می یابند، جلوگیری کرد.
از معروفترین پروژه هایی که از این مدل استفاده می کنند، می توانیم به Dash اشاره کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید