همه چیز درباره نظریه اینترنت مرده
دیگر جایی برای رفتن و هیچ کاری برای انجام دادن، دیدن، خواندن یا تجربه کردن وجود ندارد. و تمام این اوهام در تعداد انگشت شماری از سایت های نرمال و این پوسته های خالی و خیالی که ما در آن زندگی می کنیم، منتشر و منفجر شده اند. بله، اینترنت ممکن است غول پیکر به نظر برسد، اما مانند یک بالون هوای گرم است که هیچ چیزی داخل آن نیست.
نظریه اینترنت مرده – فرض اصلی
نظریه اینترنت مرده زمانی که یک پست پرخواننده در کافه آگورا جاده مکینتاش توجه نویسنده آتلانتیک، کیتلین تیفانی را به خود جلب کرد، به رسانه های اصلی راه یافت. این پست توسط یکی از اعضای انجمنی به نام “IlluminatiPirate” نوشته شد که یکی از اعضاء قدیمی (Oldfag) شبکه تصویری 4chan است، به عبارت دیگر او همه چیز را دیده است. در میان جست و خیزهای به ظاهر پارانوئید او، بخش هایی از حقیقت وجود دارد که بسیاری از مردم می توانند به آنها استناد کرده و با آنها ارتباط برقرار کنند.
این عضو انجمن ایلومیناتی شواهدی را برای این نظریه جمع آوری کرد که به گفته او در ابتدا توسط کاربران ناشناس در بخش ماوراء الطبیعه 4chan و Wizchan نوشته شده بود. یکی از این شواهد مربوط به یک تابلوی تصویری است که در آن به دختران باکره؛ مرد بالای 30 سال یا همان طور که در جامعه به آنها “جادوگران” گفته می شود، اختصاص داده شده است.
همانطور که نویسنده آتلانتیک، کیتلین تیفانی به درستی نوشت، نظریه اینترنت مرده به وضوح مضحک است اما احساسات پشت آن واقعی هستند.
نسخه TLDR (به معنای انتزاعی) نظریه اینترنت مرده شاید شاهدی بر این باشد:
“بخش بزرگی از محتوای ظاهرا تولید شده توسط انسان در اینترنت در واقع توسط شبکه های هوش مصنوعی در ارتباط با تأثیرگذاران رسانه های مخفی اقتصادی تولید می شود تا مصرف کنندگان را برای طیف فزاینده ای از محصولات فرهنگی تازه عادی سازی شده، ترغیب کنند.”
منظور از نقل قول بالا این است که:
نظریه اینترنت مرده این واقعیت را بیان می کند که ظاهرا بخش عظیمی از محتوایی که در اینترنت توسط انسان تولید شده، توسط هوش مصنوعی توسعه یافته است. این هوش مصنوعی تحت تاثیر رسانه های مخفی اقتصادی قرار دارد. هدف این رسانه ها این است که با تولید این اطلاعات، مصرف کنندگان را به مصرف طیف فزاینده ای از برخی محصولات فرهنگی ترغیب کنند. این محصولات فرهنگی، محصولات جدیدی هستند که تولیدکنندگان آن، در تلاش برای فرهنگ سازی و عادی سازی آنها در جامعه هستند.
یا وقتی IlluminatPirate یک ایده عجیب دروغ بودن اینترنت را توصیف می کند و می گوید که چیزی در مورد اینترنت بسیار اشتباه است:
“اینترنت احساس می کند خالی و خالی از اذهان است. همچنین فاقد محتوا است. در مقایسه با اینترنت در سال 2007، اینترنت امروزی کاملاً عقیم است.”
اعتقاد بر این است که فرض اصلی این نظریه تا حدودی دقیق است. چنانچه که گزارشاتی مبنی بر این وجود دارد که ربات ها تقریبا دو سوم کل ترافیک اینترنت را تا پایان سال 2021 تشکیل داده اند. علاوه بر این، الگوریتم های رسانه های اجتماعی؛ محتوایی را که به کاربران نشان می دهد بر اساس اصل حداکثر سازی سود تنظیم و اولویت بندی می کنند. به عبارت دیگر، الگوریتم های رسانه های اجتماعی و موتورهای جستجو؛ محتوایی که کاربران را به خرید محصولات و مصرف خدمات بیشتر ترغیب می کند، بیشتر به نمایش می گذارند. همچنین حجم زیادی از داده های پردازش شده در اینترنت در هر دقیقه، باعث می شود همه آنها بدون هیچ فیلتری با یکدیگر ترکیب شوند، در حالی که ذهن انسان هرگز طوری طراحی نشده که بتواند چنین حجمی از اطلاعات را دریافت و مرتب سازی کند.
نظریه اینترنت مرده – نکات معتبر
چرا نظریه اینترنت مرده واقعی است و چرا اینترنت واقعی نیست؟
برخی از نکات نظریه اینترنت مرده به سختی قابل پیگیری است، موضوعات مطرح شده در آن نامنسجم هستند، و گاهی اوقات به وضوح مبتنی بر توهم توطئه است. با این حال، برخی از استدلال ها با تحقیقات و مشاهدات عموم مردم مطابقت دارد. انجمن IlluminatPirate به ماهیت سطحی و غیرشخصی تعاملات آنلاین اینگونه اشاره می کند:
“من قبلاً با تعداد زیادی از افراد در چندین سایت در تماس دائمی بودم. در طول سالها، تک تک آنها بدون هیچ اثری ناپدید شدند.”
همچنین او اشاره می کند که چگونه یک محتوای ثابت در اشکال مختلف؛ بارها و بارها ظاهر می شود:
“من تاپیک های مشابه، عکس های مشابه و پاسخ های مشابه را دیده ام که در طول سال ها بارها و بارها ارسال شده اند، تا جایی که آن را غیر قابل توجه می دانم.”
همچنین یکی دیگر از اعتقادات قابل استناد این انجمن در خصوص نظریه اینترنت مرده بر آن است که محتوای اصلی واقعا دستخوش آسیب های بازار می شود، چرا که بازیگران بزرگ در صنعت سرگرمی برای تغذیه مشتریان به الگوریتم ها و تجزیه و تحلیل کلان داده عادات مصرف کننده تکیه می کنند. به عنوان مثال، وقتی فیلم جدیدی از نتفلیکس را تماشا می کنیم، اغلب با احساس و تخیلی الگوریتمیک که ساخته نظام جدید تفکر عمومی مانند خشونت، رمانتیسیسم غیر واقعی و یا افکار پوچ گرایانه است، مواجه می شویم.
در حقیقت الگوریتم ها و برنامه های کامپیوتری هستند که در حال تولید داستان های مدرن هستند و عموما هیچ انسانی پشت آنها نیست. شاید به همین دلیل است که انیمه بسیار ارزشمند و دلچسب به نظر می رسد، چرا که حتی یک انیمه ساده هم افراد واقعی را در پشت داستان خود دارد و بیشتر انسان هایی که هنوز تفکری متاثر و مسموم از محتوای اینترنت مرده را ندارند، به طور شهودی می توانند این مهم را احساس کنند.
انجمن IlluminatiPirate همچنین به خطرات دیپ فیک اشاره می کند و اعتقاد دارد که این فناوری به طور بالقوه می تواند در چند سال آینده رشد کند:
“مردم جعلی. نه، NPC نیست. افرادی که در یوتیوب در مورد این یا آن صحبت می کنند، و احتمالاً بسیاری از سیاستمداران، بازیگران و غیره ممکن است در واقع وجود نداشته باشند.”
الگوریتم های رسانه های اجتماعی و موتورهای جستجو به طور یکسان برای سفارشی سازی فیدهای اخبار و نتایج جستجو شناخته شده اند تا با علاقمندی ها و ترجیحات کاربر مطابقت داشته باشند. این ویژگی سفارشی سازی منجر به اصطلاح حباب های عقیدتی می شود که در آن کاربران دائما بر عقاید و نظرات خود تأکید می کنند.
هر چیزی که کاربران می بینند، آنچه را که از قبل می دانستند، تأیید می کند، و به همین ترتیب افرادی که با آنها تعامل دارند نیز از صمیم قلب با آنها موافق هستند. بنابراین مردم در معرض دید بسیار یک طرفه از جهان قرار می گیرند. این امر می تواند یک پویایی بالقوه خطرناک ما در برابر آنها یا آنها اشتباه می کنند، ما درست می گوییم در جامعه ایجاد می کند.
اینترنت راهی سریع برای به دست آوردن اطلاعات است، اطلاعات چیزی است که ذهن را به حرکت در می آورد و نکته این است که ذهن؛ تحلیل و تشخیص را دوست دارد. به عنوان مثال؛ هنگامی که «لایک ها» بدون بازخورد منفی معرفی شدند، قبل از هرچیزی در ناخودآگاه نقش جای خود را باز کردند، پس از همه گیری این مدل از دریافت بازخورد در میان عموم، آن را طوری تغییر دادند که فقط نظرات «مثبت» منتشر و پذیرفته شود و در نهایت به این ترتیب بود که نظرات و بازخوردهای منفی منسوخ شدند.
اکنون نسل به سمتی در حرکت است که همه ترسوتر از آن شوند که نظری داشته باشند، بنابراین می توان گفت که فرهنگ تقلید و کپی از سلبریتی ها یا افراد مورد علاقه عموم، جای خود را در میان نسل ما و بعد از ما چند سالی است که تثبیت کرده است، انجمن IlluminatiPirate در این خصوص اینگونه می گوید:
“احتمالا روندها را دنبال می کنند و آنچه دیگران گفتهاند میگویند، شما همچنین میتوانید آن را با این پارانویا ببینید که همیشه میخواهید به حرفهای متخصص گوش دهید.”
جعل هویت در پوشش حقیقت
اعتقاد در نظریه اینترنت مرده در خصوص تاثیرات وب و تفاوت در توزیع شدگی نسل آنها بدین شکل است:
“ایجاد محتوای اصلی روشی است که قبلا اینترنت کار می کرد. افراد گمنام حاضر بودند نظرات خود را بیان کنند و چیزهای رادیکال یا تجربی را امتحان کنند. محتوای واقعی تر، بدون تأثیر ربات ها یا اینفلوئنسرهای پولی، به دلیل ناشناس بودن به عنوان محافظت در برابر بازخوردهای منفی ایجاد شده است. در اینترنت قدیمی، هر بار که چیزی پست میشد، نقطه ای بود که میشد پس از آن از سر خط بعدی دوباره آغاز کرد.”
در واقع یک تمایز پذیرفته شده مرسوم بین اینترنت قدیمی (وب 1.0) و اینترنت جدید (وب 2.0) وجود دارد. نسخه اول اینترنت فقط خواندنی بود، در حالی که نسخه دوم به ما اجازه می داد زندگی روزمره خود را در پلتفرم های مختلف آپلود کنیم. حال مشکل وب 2.0 این است که تنها چهار شرکت، 67 درصد از زیرساخت های ابری جهان را کنترل می کنند. در نتیجه، انحصارهای بزرگ فناوری ادعای مالکیت داده های ما و در واقع هویت دیجیتال ما را دارند.
بیشتر بخوانید: Web3.0 – تاثیر گذر زمان بر بهبود حقوق کاربران
اجماع
یکی از جالب ترین نکاتی که از این مقاله در مورد نظریه اینترنت مرده استخراج می شود، تمایز بین «وب قدیمی» و «وب فعلی» است. همچنین نکته اساسی در خصوص IlluminatiPirate این است که دلتنگ روزهای قدیم اینترنت است و از اینکه چه بلایی بر سر اینترنت آمده است، وحشت دارد.
حال با در نظر گرفتن تمام اینها بیایید به چند سوال بیاندیشیم:
- چگونه می توانیم ثابت کنیم که اینترنت جعلی نیست؟
- چگونه می توانیم دوباره آن را واقعی کنیم؟
دیدگاهتان را بنویسید